میکامی یعنی ترس و بقا
بعد از جدا شدن شینجی میکامی، خالق ژانر ترس و بقا در بازی های ویدیویی از شرکت بازیسازی Capcom، خیلی از مخاطبان بازی های ویدیویی از طرفداران سری بازی Resident Evil گرفته تا طرفداران ژانر ترس و بقا، منتظر اثر جدید این کارگردان مطرح ژاپنی بودند، و دست آخر نیز با تاسیس استودیو بازیسازی Tango Gamework توسط Bethesda و حضور شینجی میکامی در این استودیو بازیسازی، موجب شد تا از بازی The Evil Within، ساخته جدید شینجی میکامی رونمایی بشود؛ امروز با بررسی بازی The Evil Within همراه شما عزیزان هستیم…
باید اعتراف کرد که داستان بازی The Evil Within، یک داستان بسیار پیچیده است که باید تمامی دیالوگ های آن را دنبال کرد تا بتوان بازی را فهمید؛ داستان از جایی شروع میشود که کارگاهی بنام سباستین، که به تازگی فرزندش را در آتش سوزی از دست داده و همسرش او را رها کرده، به همراه یک کارآموز و یکی از دستیارانش به سراغ یک تیمارستان روانی میروند تا پرونده یک قتل را در آنجا بررسی کنند که در همان رویارویی اول ما شاهد حوادث عجیب و غریبی در این تیمارستان روانی هستیم.
باید گفت نحوه روایت بازی بسیار دلچسب است و قرار نیست همه چیز را در بازی در همان مرحله اول بفهمیم و داستان بازی به نحوی روایت میشود که مخاطب تا آخر بازی و حل معماهای آن مشتاقانه بازی و روند آن را دنبال کند؛ همچنین نحوه شخصیت پردازی بازی بشدت عالیست، بطوری که امکان ندارد شما آن تشویش ذهنی سباستین و ترسناک بودن شخصیت منفی اصلی بازی را فراموش کنید.
داستان بازی به موضوعات روانشناسی تا حدودی خوب میپردازد، از تأثیرات منفی بر ذهن کودک گرفته تا استفاده های ابزاری از ذهن انسان ها.
در ارائه محتوا ترسناک و جامپ اِسکر ها و غول های بی شاخ و دم ترسناک، قطعا بازی فوقالعاده بوده، همچنین سیستم آپگرید و ذخیر بازی و گان پلی، به ما نشان میدهد که با یک بازی خوب مواجه هستیم، ولی خب برخی مشکلات بخصوص در بالانس نبودن تجربه های بازی و همچنین دوربین نه چندان جالب بازی، باعث شده تا ما با یک بازی کم نقص روبرو نباشیم.
همچنین مراحل متنوع بازی و چالش ها و پازل های نسبتا خوبی که بازی برای مخاطبان ایجاد میکند، از نکات مثبت بازی بشمار میرود، باید گفت بازی از آزادی عمل خوبی نیز برخوردار است، اینکه به دل دشمنان بزنید و یا مخفیانه سعی در تمام کردن کارشان داشته باشید، به انتخاب نوع بازی خودتان است.
بازی The Evil Within به لحاظ هنری با وجود اینکه یک بازی نسل هشتمی است، یکاثر قابل قبول بشمار میرود و به لحاظ هنری با بازی خوبی روبرو هستیم، اما به لحاظ فنی بازی بسیار اثر خوبی بشمار نمیرود، وجود برخی باگ ها و هوش مصنوعی گاهاً ضعیف دشمنان در بازی و همچنین وجود فیزیک ضعیف، همه و همه موجب میشود تا با یک اثر نه چندان خوب در بحث فنی مواجه باشیم، گرافیک فنی بازی متاسفانه به تجربه گیمپلی بازی نیز آسیب جدی وارد میکند، تا جایی که بازی را از روند راحت به سخت خود دور میکند و اگر کمی بیشتر به جنبه فنی بازی توجه میشد، قطعا ما با یک اثر بهتری روبرو میشدیم.
بازی در مبحث موسیقی، یک شاهکار است؛ موسیقی بازی به راحتی حس ترس و نگرانی را در یک دنیای ناشناخته به مخاطب خود انتقال میدهد؛ همچنین استفاده از موسیقی های بجا در هر لوکیشن بازی از اتاق ذخیره و بالا بردن مهارت گرفته تا زمانی که باید با شخصیت منفی اصلی بازی روبرو شویم، باعث شده تا موسیقی متن بازی یک عنصر بی نقص بشمار برود و مخاطب را هر لحظه در جهان خود فرو ببرد.
شینجی میکامی، با بازی The Evil Within بار دیگر نشان داد که میتواند اثر بقا و ترس را در صنعت ویدیو گیم سرپا نگه دارد، و به راحتی توانست یک آی پی بزرگ را برای بتسدا به ارمغان بیاورد و بتواند برخی عناصر روانشناسی را بخوبی با یک داستان خوب در قالب یک بازی ویدیویی عرضه کند؛ درست است که بازی در بعضی عناصر مثل داستان و گرافیک هنری و موسیقی متن یک اثر کم نقص است، ولی متاسفانه در مبحث گیمپلی و گرافیک فنی بشدت بازی را دارای مشکل میکند و مانع شاهکار شدن این اثر میشود.
123